غالبا آدمها غیرمنطقی، بی حکمت و خود محورند!
با این وجود آنان راببخشید.
اگر مهربان هستید، آدمها شما را به خودخواهی و غرض ورزی متهم می کنند!
با این وجود مهربان باشید.
اگر کامیابید، دوستانی بی وفا و دشمنانی واقعی خواهید یافت!
با این وجود موفق باشید.
اگر درستکار و صادقید، آدمها شما را فریب خواهند داد!
با این وجود امین و صادق بمانید.
آنچه شما سالهایتان را برای بنایش صرف کرده اید، آدمها یک شبه نابودش می کنند!
با این وجود بنا کنید.
اگر به شادی و آرامی برسید، دیگران حسادت می کنند!
با این وجود شاد باشید.
نیکی های امروزتان را به فردا فراموش می کنند!
با این وجود نیکی کنید.
حتی وقتی بهترین خود را ایثار می کنید، باز می گویند کافی نیست!
با این وجود بهترین خود را ایثار کنید.
گفتم پَ نه پَ همراه اول شماره خالی نداشت بهم تو تالیا خط داد
ادامه مطلب ...
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند
هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند»
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است
با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت
با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود