میتوان
همچون عروسکهای کوکی بود
با دو چشم شیشهای دنیای خود را دید
میتوان در جعبه ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لا به لای تور و پولک خفت
میتوان با هر فشار هرزه دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت
آه من بسیار خوشبختم
شاعر:فروغ فرخ زاد
یادش بخیر عهدجوانی که تا سحرباماه مینشستم / از خواب بی خبر !اکنون که میدمد سحرازسوی خاوران ببینم شبم گذشته / زمهتاب بی خبرم.این سان که خواب غفلتم ازراه میبرد/ ترسم که بگذرد زسرم آب بی خبر! فریدون مشیری
مرسی از شعر زیبایت
سلاااااااااااااااااااااام
خیلی جالب بود.
چشمام درومد تا اکثر پستاتونو خواندم..
موفق باشین...
منتظر حضور سبزتون هستمممممممممممم..