عاشقی "روبرت دسنوس"


بارها و بارها
مردی بود
که زنی را دوست داشت
بارها و بارها
زنی بود
که مردی را دوست داشت
بارها و بارها
زنی بود و مردی
که مرد و زنی را که دوست داشتند
دوست نداشتند.

اما یکبار
آری شاید تنها یکبار
مرد و زنی بودند
که یکدیگر را
دوست داشتند.

روبرت دسنوس

   ترجمۀ حسین منصوری                                                          

کعبه به دیدار خدا میرویم؟‎


مکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست هایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود. در مکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند. در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود. در مکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم و درهمان نماز ساده خویش تصور خدارا در کمک به مردم جستجو کنم. آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست  "حسین پناهی "


دل خوش از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم

کعبه به دیدار خدا میرویم؟

او که همینجاست کجا میرویم

حج بخدا جز به دل پاک نیست

شستن غم از دل غمناک نیست

دین که به تسبیح وسروریش نیست

هرکه علی گفت که درویش نیست

امان از دست تیرِ چراغ برقی

که مانع دیدار من و رهگذری شد
که شاید زیبا بود
و می شد دوستش داشت

"سه" و بینهایت "صفر" !‎


داشت دفترمشقش را جمع می کرد.
چشمش افتاد به روزنامه ای که مادر روی آن برای همسایه ها سبزی پاک کرده بود.تیترش یک "سه" بود با بینهایت "صفر" جلوش.
عدد "سه" ناگهان او را از جا پراند.

- بابا، پس فردا با بچه های مدرسه می برنمون اردو. سه هزار تومن می دی؟
بابا سرش را بلندنکرد.
باصدایی آرام گفت:فردا یه کم بیشتر مسافر می برم، سه هزار تومن هم به تو میدم.
با وعده شیرین بابا خوابید.صبح زود، رفت کنارپنجره. پرده را کنار زد. باران ریزوتندی می بارید.قطره های باران برای رسیدن به زمین مسابقه گذاشته بودند.
بند دلش پاره شد:آخه توی این بارون که مسافر سوار موتور بابام نمی شه.
اشک توی چشمهایش حلقه زد. از پشت پنجره آمد کنار. یک قطره اشک از روی صورتش چکید روی یکی از بینهایت "صفر" هایی که جلوی عدد "سه" رژه می رفتند ..

تقدیم به همه ی کسانی که در دهه های 30،40،50یا70 60متولد شدند‎



ما آخرین نسلی هستیم که در کوچه و خیابان بازی می کردیم     

ما او لین کسانی بودیم که بازی تلویزیونی انجام دادیم

آخرین کسانی که آهنگ هارا از روی نوار کاست ضبظ می کردیم

کیلومتر ها بدون اینکه کسی مزاحممان شود پیاده روی میکردیم

پیش از هر کس دیگری برنامه ریزی رادیو را یاد گرفتیم 

آتاری بازی می کردیم...

ما نسل پلنگ صورتی؛تام و جری و رابین هود هستیم...

ما در اتومبیل بدون کمربند ایمنی و کیسه هوا می زیستیم

ما صفحه ی نمایش مسطح ، صدای سه بعدی ، لپ تاپ ، فیسبوک و اینترنت نداشتیم

اما با این حال اوقات خیلی خوشی داشتیم...

یادش بخیر...

جملاتی زیبا از خورخه لوئیس بورخس‎

همیشه حرفی را بزن که بتوانی بنویسی، چیزی را بنویس که بتوانی امضایش کنی وچیزی را امضا کن که بتوانی پایش بایستی.
 
 آنانکه تجربه‌های گذشته را به خاطر نمی‌آورند محکوم به تکرار اشتباهند.
 
 وقتی به چیزی می‌رسی بنگر که در ازای آن از چه گذشته‌ای.
 
 آدم‌های بزرگ شرایط را خلق می‌کنند و آدم های کوچک از آن تبعیت می‌کنند.
 
 آدم‌های موفق به اندیشه‌هایشان عمل می‌کنند اما سایرین تنها به سختی انجام آن می‌اندیشند.
 
 گاهی خوردن لگدی از پشت، برداشتن گامی به جلو است.
 
 هرگز به کسی که برای احساس تو ارزش قایل نیست دل نبند.
 
 همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت می‌دهد به راحتی دل بکنی.
 
 به کسانی که خوبی دیگران را بی‌ارزش یا از روی توقع می‌دانند، خوبی نکن و اگر خوبی کردی انتظار قدردانی نداشته باش.
 
 قضاوت خوب محصول تجربه است و از دست دادن ارزش و اعتبار محصول قضاوت بد.
 
 هرگاه با آدم‌های موفق مشورت کنی شریک تفکر روشن آنها خواهی بود.
 
 وقتی خوشبخت هستی که وجودت آرامش بخش دیگران باشد.
 
 به خودت بیاموز هرکسی ارزش ماندن در قلب تو را ندارد.
 
 هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه‌ای می رسی که زندگیت را روشن می‌کند.
 
 هرگاه نتوانستی اشتباهی را ببخشی آن از کوچکی قلب توست، نه بزرگی اشتباه.
 
 عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری.
 
 آنقدر به در بسته چشم ندوز تا درهایی را که باز می‌شوند، نبینی.
 
 تملق کار ابلهان است.
 
 کسی که برای آبادانی می‌کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند.
 
 آنکه برای رسیدن به تو از همه کس می‌گذرد عاقبت روزی تو را تنها خواهد گذاشت.
 
 نتیجه گیری سریع در رخدادهای مهم زندگی از بی‌خردی است.
 
 هیچ گاه ابزار رسیدن به خواسته دیگران نشو.
 
 از قضاوت دست بکش تا آرامش را تجربه کنی.
 
 دوست برادری است که طبق میل خود انتخابش می‌کنی .
 
 کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند و هدیه‌ها، معنی عهد و پیمان نمی‌دهند.
 
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید هم می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی
که محکم باشی پای هر خداحافظی
یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی

فرهنگ لغات جدید !

خواهر زن: کسی که خواهرش را میزند!
عطسه : راس ساعت سه!
فروتن : آمپول!
سرباز : بی حجاب!
بیناموس : موشی که از قدرت بینایی بالایی برخوردار است!
We Are : به ویار زنان در دوران بارداری گویند!
Hello Honey : جهنم و عزیزم! کوفت و عزیزم!
سیتوپلاسم : (بندری) به خاطر تو پلاس و علافم!
آنکارا : منظور آن کارهای بد است!
مملکت : گربه مملی!
عرض اندام : پهنای شکم را گویند